متن ذیل حاصل گفت و گوی کوتاه قدس آنلاین با این بانوی نویسنده است.
نویسندگی را از چه زمانی آغاز کردید؟
من از سال های نوجوانی مشغول نوشتن داستان و سرودن شعر بودم اما به دلایلی حس می کردم نباید جایی منتشر شوند.
این حس عدم انتشار تا چه زمانی ادامه داشت؟
سال۹۲با ترجمه ی مجموعه ی داستان کوتاه به نام«چهار داستان»اولین قدم را برداشتم و از سال۹۴ نوشتن داستانهای کوتاه و پس از آن رمانم را شروع، کردم.
در انجمن های ادبی استان فعالیت دارید؟
تا سال گذشته در انجمن ادبی سیمرغ که طی سال های اخیر کارش را از برگزاری جلسات حضوری به فعالیتهای مجازی تغییر داده بود، مشغول به همکاری بودم که به دلیل مشغولیت زیاد خصوصا نوشتن رمانم از عضویت انصراف دادم.
کتاب ریشه در باد ریشه در چه دارد؟
ریشه در باد اولین تجربه ی تالیف بنده است. داستان درامی عاشقانه است که در بطن یک تراژدی کهنه ی اجتماعی به مخاطب عرضه می شود.
ریشه در باد به معنای بی ریشگی ست.تعلق نداشتن به هیچ جا و هیچکس.این همان حسی است که قهرمان قصه در نقطه ی پایانی داستان، لمسش می کند و با آن دست به گریبانست.داستان من شخصیت اصلی زیاد دارد اما «رخساره»برای من اصلی ترین شخصیت و قهرمان داستان محسوب می شود.هرچند آن پویایی را که در یک قهرمان جستجو می کنیم ندارد و از جایی به بعد منفعل عمل می کند.او را قهرمان می دانم چون دست کم سعی کرده در زمان خودش متفاوت بیندیشد و عمل کند.
همیشه فکر می کنم زنانی در تمام اعصار بوده اند که دلشان می خواسته جدا از تعریف جامعه از زن خوب و زن بد،خودشان را تجزیه و تحلیل کنند.آرزو پروری کنند حتی اگر رسم نباشد.شهامت تابو شکنی داشته باشند و هدف هایشان را جدا از میل و باور غالب در اجتماعشان،تعیین کنند.این رمان مربوط به گذشته ایست که من و شما را هنوز نداشته اما دخترانی داشته که می خواستند دنیای خودشان را از میان جهان آلوده به تکرار و تعیین ، بسازند.خیلی هایشان شکست خوردند اما آغاز گر یک تفکر نو بودن به خودی خود از آنها قهرمان میسازد.«رخساره»یکی از همان دختران است.
آیا احساس زنانه شما موجب سوق پیدا کردن داستان به سمت سیاه نمایی نشده است؟
دغدغه ی من مشکلات زنان کشورم هست که از دیرباز تا به امروز در جامعه خودنمایی می کرده و می کند.دوست داشتم این معضلات را نشان می دادم.
حمایتی هم از نویسندگان در کار هست؟
من حمایتی از جایی دریافت نکرده ام و حتی مجوز کتاب را به سختی و پس از دو بار مشروطی و اصلاح مجدد،دریافت کرده ام.هنوز هم دلم پیش آن تکه های بریده شده گرفتار است.
نگارش این رمان چقدر زمان برده است؟
۱۱ ماه
پیش از این نیز تالیفی داشتید؟
پیش از این یک کار ترجمه در سال۹۲به چاپ رساندم.ناگفته نماند که مجموعه داستان های کوتاهم و یک کار طنز که به صورت اپیزودی نوشته شده ، آثار بعدی من خواهند بود.
به نظر شما فضای مجازی و کتاب های الکترونیکی تهدید است یا فرصت؟
فضای مجازی،تعلقات مجازی را که بسیار هم جذاب هستند به انسان امروزی هدیه داد.هدیه ای که گهگاه به داشته های دیروز ما لطمه زده.کتاب خوانی یکی از آنهاست.دیگر جستجوی زمانبر میان صفحات کتاب معنایی ندارد وقتی با چند اشاره ی انگشت به انچه می خواهی می رسی.از اینها گذشته سبک داستان نویسی امروز با سلیقه ی نسل دیروز که آخرین بازماندگان دوستداران کتاب هستند،هم خوانی ندارد.بنابراین ما بزرگترین مخاطبانمان را نمی توانیم راضی نگه داریم و نتیجه این رکود کتاب خوانیست که شاهدش هستیم.
فکر می کنم کتاب های الکترونیک به دلیل هزینه ی کم و دسترسی آسان استقبال وسیعتری دارند اما هنوز هم هستند کسانی که عشق به دست گرفتن کتاب و بوی خاطره انگیز صفحات آن،به سمت کتاب های چاپی سوقشان می دهد.
نظر شما